هرکه در پی کلاغ رود درخرابه منزل کند

هرکه در پی کلاغ رود درخرابه منزل کند

معنی هرکه درپی کلاغ رود در خرابه منزل کند

,معنی هرکه درپی کلاغ رود در خرابه منزل کند,داستان مثل هرکه درپی کلاغ رود درخرابه منزل کند ,هرکه در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند داستان,
هرکه در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند یعنی چه,هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند انشا,هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند معنی,
مفهوم هر كه در پي كلاغ رود در خرابه منزل كند ,هر كه در پي كلاغ رود در خرابه منزل كند,مفهوم هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند,گسترش هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند,
معني هر كه در پي كلاغ رود در خرابه منزل كند,سایت دهمیم,کانال تلگرام دهمی ها

در این پست از سایت دهمیم برای شما عزیزان پایه دهم فایل [هرکه در پی کلاغ رود درخرابه منزل کند ]

فارسی دهم و بصورت پی دی اف PDF آماده کردیم

امیدوارم مورد استفاده ی شما عزیزان قرار بگیره

ورد به کانال تلگرام دهمی ها

معنی ضرب المثل هر کی در پی کلاغ رود در خرابه منزل کنددر این پست با ضرب المثل هر کی در پی کلاغ رود، در خرابه منزل کند آشنا می شوید.

معنی ضرب المثل هر کی در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند

۱- تقلید کورکورانه و بدون فکر باعث شکست انسان در زندگی می شود.

۲- هر کس در زندگی اش الگوی نامناسبی را انتخاب کرده و از آن پیروی کند از راه راست منحرف خواهد شد.

۳- پیروی کردن از افراد نادرست عاقبتی جز پشیمانی ندارد.

۴- همراهی با انسان های دروغگو آدمی را به پوچی می رساند.

بازآفرینی مَثَل هر کی در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند

مرد تنبلی بود که می خواست بدون دردسر ثروتی را بدست آورد تا زندگی اش را تبدیل به مرفه ترین زندگی ها کند. دائما با خودش حرف میزد و می گفت:

خوش به حال فلانی، گنج پیدا کرد و الان هم پول پارو می کند اگر من هم دنبال گنج بروم می توانم بدون دردسر ثروتمند شوم. نه! گنج پیدا کردن سخت است باید زمین را بکنم کلی خستگی دارد.

همینطور که راه های مختلف را در ذهنش می آورد یاد حرف یکی از دوستانش افتاد؛ او می گفت: کلاغ همیشه دنبال چیزهای براق و زینتی است

و هر روز جواهرات گرانبها را پیدا می کند و به لانه اش می برد. در آن لحظه مرد لبخندی از سر پیروزی بر لبانش شکفت

و تصمیم گرفت کلاغی را تعقیب کند تا لانه اش را پیدا کند و جواهراتش را بردارد.

فردای آن روز، صبح زود کلاغی را یافت و او را با دقت تعقیب کرد. [ورد به کانال تلگرام دهمی ها] ساعات زیادی را دنبال کلاغ بود و مسیر طولانی ای را طی کرده بود

تا سرانجام خرابه ای را دید که کلاغ وارد آن شد. با خوشحالی منتظر شد تا کلاغ از آن جا بیرون رود و او نیز داخل خرابه شود.

کلاغ که بیرون آمد مرد داخل خرابه شد و به جستجوی جواهرات خیالی ذهنش پرداخت و در نهایت چیزی جز چند سنگ ریزه و زباله در آن خرابه پیدا نکرد.

دیگر شب شده بود و او مجبور بود همانجا بماند و صبح به خانه برگردد،

در حالیکه دست خالی بود و وقتش هم تلف شده بود.

پیام داستان: رسیدن به موفقیت، راه دارد و انسان می تواند از انسان های موفق الگو بگیرد ولی این به آن معنا نیست

که هر کس ادعای موفقیت در کاری را کرد، بدون فکر الگوی خویش قرار دهیم بلکه قبل از هر کاری باید خوب فکر کنیم.

تقلید عاقلانه منجر به موفقیت می شود اما تقلید کورکورانه انسان را به نابودی می کشاند.

انشا در مورد هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند

انشا در مورد هر که در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند گسترش این ضرب المثل در انشا زیر به این معناست که :

تقلید کورکورانه و بدون فکر از هرکس و هر چیزی می تواند زندگی مان را به نابودی بکشاند

پدرم برایم تعریف می کرد که زمانی که سوم راهنمایی بوده، یک همکلاسی داشتند

به نام سهراب که خیلی خلاف بوده و همه معلم ها و بچه ها او را به بدی می شناختند. یکی دیگر از بچه های کلاسشان هم به اسم سعید بوده

که شاگرد زرنگ کلاس بوده و معلمها خیلی رویش حساب می کردند و همه می گفتند که سعید حتما دکتر خواهد شد.

پدرم می گفت چند ماه که از سال گذشت، سهراب خودش را به سعید نزدیک کرد و طرح دوستی با او ریخت.

به بهانه درس می رفت پیشش و از سعید می خواست که در امتحانات کمکش کند،

اما اصلا این چیزها برایش مهم نبود. او هدف شوم دیگری داشت. می خواست سعید را از راه به در کند.

سعید اما چون پسر خیلی خوش قلبی بود، حتی به ذهنش هم نرسیده بود که سهراب ممکن است چنین قصدی داشته باشد.

خلاصه مدتی که گذشت دیدیم که سعید خیلی وقتش را با سهراب می گذراند و انگار بیرون از مدرسه هم با هم به قهوه خانه و ... می رفتند.

بعد از دو سه ماه سطح درسی سعید خیلی افت کرد و حتی من یکبار هم دیدم که دارند با هم سیگار می کشند.

دیگر سعید آن سعید سابق نبود، طرز حرف زدنش، کارهایش همه چیزش تغییر کرده بود.

ما هم هرچقدر باهاش صحبت می کردیم و نصیحتش می کردم فایده ای نداشت و معتقد بود که

سهراب همه چیزش خوب است و ما داریم الکی خرابش می کنیم.

الگویش شده بود سهراب، هرچه می گفت بی چون و چرا می پذیرفت و در واقع شده بود مرید سهراب.

سهراب هم که کیفش کوک بود و بخاطر حسادتش با سعید دوست شده بود و می خواست زندگی اش را تباه کند،

از این موقعیت سو استفاده کرد و سعید را در دام مواد مخدر انداخت.

پدرم که دید من مبهوت مانده ام، گفت سرت را درد نیاورم پسرم، سعید از سال دیگر به مدرسه نیامد

و الان هم معلوم نیست که اصلا زنده است یا نه و اگر هست در کدام جوی و خیابان افتاده است و ...

نتیجه اینکه تقلید بی چون و چرا می تواند زندگی انسان را به باد بدهد.

اینجاست که می گویند؛

هرکه در پی کلاغ رود ،در خرابه منزل کند